English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1416 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
degauss U پاک کردن میدان مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnetic induction U چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
softer U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
magnetic flux line U خط میدان مغناطیسی
field magnet U میدان مغناطیسی
magnetic field line U خط میدان مغناطیسی
magnetic f. U میدان مغناطیسی
magnetic fields U میدان مغناطیسی
line of magnetic field strength U خط میدان مغناطیسی
magnetic field U میدان مغناطیسی
field of force U میدان نیروی مغناطیسی
magnetic field potential U پتانسیل میدان مغناطیسی
m.f.p. U پتانسیل میدان مغناطیسی
effective magnetic field U میدان مغناطیسی موثر
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
high magnetic field U میدان مغناطیسی قوی
field intensity U شدت میدان مغناطیسی
h U شدت میدان مغناطیسی
earth magnetic field U میدان مغناطیسی زمین
flux intensity U شدت میدان مغناطیسی
magnetic field intensity U شدت میدان مغناطیسی
inhomogeouns magnetic field U میدان مغناطیسی غیریکنواخت
magnetic field inhomogeneity U غیریکنواختی میدان مغناطیسی
magnetic field generation U تولید میدان مغناطیسی
magnetic field energy U انرژی میدان مغناطیسی
cross magnetizing U میدان مغناطیسی متقابل
magnetic field figure U تصویر میدان مغناطیسی
terrestrial magnetic field U میدان مغناطیسی زمین
magnetic field vector U بردار میدان مغناطیسی
intensity of the magnetic field U شدت میدان مغناطیسی
magnetizing force U شدت میدان مغناطیسی
magnetic intensity U شدت میدان مغناطیسی
magnetic field strength U شدت میدان مغناطیسی
noise U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
axis of earth magnetic field U محور میدان مغناطیسی زمین
degauss U از بین بردن میدان مغناطیسی
magnetic deflection field U میدان منحرف کننده مغناطیسی
noises U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
magnetic joint U محل ضربه در میدان مغناطیسی
induced magnetic field U میدان مغناطیسی القاء شده
gauss U واحد شدت میدان مغناطیسی
applied magnetic field U میدان مغناطیسی اعمال شده
magnets U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnetic U آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
ultra high magnetic field U معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
degaussing U تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
electromagnetic U ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
hall effect U شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
magnetic U قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
hysteresis U تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
inductance U اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
smog U میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
solenoid U سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
degauss U پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
compound wound generator U ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
ferromagnetic material U هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition U تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record U گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
outfight U از میدان در کردن
flux valve U دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
To vacate the field . U میدان را خالی کردن
sort field U میدان جور کردن
exfiltration U خارج کردن از میدان
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
demagnetize U پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
degausser U وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
deliberate breaching U پاک کردن با فرصت میدان مین
sweat out U بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetizes U مغناطیسی کردن
magnetised U مغناطیسی کردن
magnetising U مغناطیسی کردن
demagnetize U دی مغناطیسی کردن
magnetises U مغناطیسی کردن
magnetize U مغناطیسی کردن
magnetization U مغناطیسی کردن
magnetic flow U فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic ritation U گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector U یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic reluctance U مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetises U مغناطیسی کردن یا شدن
magnetizes U مغناطیسی کردن یا شدن
magnetised U مغناطیسی کردن یا شدن
magnetising U مغناطیسی کردن یا شدن
magnetizable U قابل مغناطیسی کردن
magnetize U مغناطیسی کردن یا شدن
courses U میدان تیر میدان
course U میدان تیر میدان
coursed U میدان تیر میدان
magnetic flux density U چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
erased U پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erase U پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
orient U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
load point U شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
orienting U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
erases U پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
orients U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
bulk U پاک کردن یک دیسک یا نوار مغناطیسی در یک عمل
drum sorting U مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
erasing U پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
degausser U وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
write permit ring U چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
atm U ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux U فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
dispersion U پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
write U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
reel to reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
deflections U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
solenoid sweep U پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
grid magnatic angle U زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
magnetic tape recording U ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
sq U میدان
aim U میدان
agora U میدان
line of force U خط میدان
scope U میدان
aimed U میدان
open space U میدان
frontages U میدان
frontage U میدان
plains U میدان
spaces U میدان
plain U میدان
plainest U میدان
plainer U میدان
domains U میدان
domain U میدان
ROUNDABOUT U میدان
aims U میدان
line bay U میدان خط
space U میدان
reaching U میدان
reaches U میدان
reached U میدان
reach U میدان
field line U خط میدان
place U میدان
places U میدان
placing U میدان
arenas U میدان
piazza U میدان
fielded U میدان
plaza U میدان
zero field U بی میدان
ring U میدان
forums U میدان
forum U میدان
trone U میدان
arena U میدان
field U میدان
fields U میدان
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
field constant U ثابت میدان
arena U میدان مسابقات
arenas U میدان مسابقات
center base U میدان مرکزی
ring U انگشتر میدان
field control U کنترل میدان
low field U میدان ضعیف
back porch U میدان عقب
image field U میدان تصویر
minefield U میدان مین
place U میدان شهری
minefields U میدان مین
card field U میدان کارت
field exciation U تحریک میدان
placing U میدان شهری
f.of battle U میدان جنگ
phenomenal field U میدان پدیداری
places U میدان شهری
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1میخواهم برم میدان تکسیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com